[vc_row][vc_column][vc_column_text]
روایت آنهایی که «میتوانم» را معنا کردند؛
زینب تنها ۶ ماه برای زندگی وقت داشت
خبرگزاری فارس: آتشک میگوید: «به گفته پزشکان، زینب به علت بیماری پیشرونده “ام اس ” بیشتر از ۶ ماه زنده نمیماند اما بیش از ۲ سال است که به زندگی ادامه میدهد».
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، کمتر کسی است که شایستگی داشته باشد تا بتواند نور امید را در رگهای افراد معلول جاری سازد؛ به نظر میرسد این رسالتی است از طرف معبود که هدیه به قلبهای مهربان شده است؛ افرادی که با تمام عشق، پاکی و صداقت بر چهرههای غمگین و پژمرده کودکان معصوم بوسه زده و سعی دارند تا همیشه لبخند را از پس پرده ایثار و فداکاری خود نثار آنان کنند.
به درستی که هیچ زبانی قادر نیست تا از زحمات بیدریغ این عزیزان تشکر و قدردانی کند اما کاش کمی از دغدغههای خود بیرون آمده و اگر این افراد در به انجام رساندن رسالت بینظیرشان، نیاز به یاری داشتند، دست مودت و دوستی خود را به سویشان دراز کنیم تا شاید ما نیز از عطر خوش نیکوکاری بهرهای با خود ببریم.
گفتوگوی فارس را با معصومه فرهانی مدیر روابط عمومی و علیرضا آتشک مدیر اجرایی مؤسسه نیکوکاری “رعد الغدیر ” که دو نفراز مدیران عاشق و زحمتکش این مجموعه هستند، بخوانید:
* فارس: آقای آتشک از شروع کار مؤسسه نیکوکاری رعد الغدیر برایمان بگویید؟
* آتشک: مؤسسه نیکوکاری رعد الغدیر در سال ۸۱ تأسیس شد؛ این مجموعه، یک سازمان مردم نهاد است که از طرف وزارت کشور، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و وزارت کار دارای مجوز است و به عنوان مرکز کارآفرینی نمونه استان تهران در حوزه آموزش و اشتغال معلولان جسمی - حرکتی و حسی تا به امروز بیش از ۹۰۰ نفر از معلولان جسمی ـ حرکتی و حسی منطقه جنوب غرب تهران را که از مناطق محروم شهر به حساب میآید، از خدمات آموزشی، توانبخشی، اشتغال و خدمات حمایتی مؤسسه به صورت رایگان بهرهمند شدهاند.
* فارس: از خدمات مؤسسه خود به افراد معلول جسمی – حرکتی و حسی بگویید؟
* آتشک : مؤسسه در ۳ حوزه فعالیت میکند؛ بخش آموزش مهمترین حوزه فعالیت آن است که در ۲۹ رشته، به معلولان جسمی ـ حرکتی و حسی خدمات رایگان ارائه میدهد؛ با توجه به اینکه ۸۰ درصد افراد بیکار در جامعه فاقد مهارت هستند، مراکز فنی و حرفهای با این مؤسسه همکاری دارند تا معلولان تحت پوشش این مرکز با حمایتهای مهارتافزایی یک پله به اشتغال نزدیکتر شوند.
امسال سال جهاد اقتصادی است و باید بدانید این مرکز بیش از ۹ سال است که به این شعار جامه عمل پوشانده است و با مراجعه به آمار و ارقامی که مراکز دولتی و بهزیستی در شهرهای مختلف در بحث اشتغال دارند، میتوانیم این موضوع را اثبات کنیم.
مرکز نیکوکاری رعد الغدیر از زمان تأسیس تا به امروز حدود ۱۲۰ نفر را نیز معرفی به کار کرده است یعنی بخش کارآیی مؤسسه، افراد مختلفی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به مراکز مختلف معرفی میکند؛ از سوی دیگر مؤسسه برخی افراد که جویای خوداشتغالی هستند را در اخذ وام خوداشتغالی کمک میکند؛ به عنوان مثال فرد معلول جسمی ـ حرکتی و حسی با یک میلیون تومان میتواند یک کارگاه کلیدسازی راهاندازی کند یا با خریدن یک دستگاه چرخ راستهدوز برای خود منبع درآمدی داشته باشد.
* فارس: هزینههای این مؤسسه چگونه تأمین میشود؟
* آتشک: مؤسسه در ۲ ـ ۳ سال آغاز فعالیتش مکان ثابتی نداشت و در مکانهای استیجاری به فعالیت میپرداخت تا اینکه با همکاری شهرداری تهران و شورای شهر، قطعه زمینی در محله یافتآباد تهران به مؤسسه اهدا شد و ظرف مدت ۹ ماه با جمعآوری کمکهای مردمی به مبلغ یکصد میلیون تومان، ساختمان این مرکز ساخته و به لطف خدا راهاندازی شد.
این مؤسسه ۹ سال با دست خالی جهاد اقتصادی داشته است؛ به قول مدیرعامل این مرکز “کار خدا را خدا درست میکند ” همچنین مؤسسه تا به امروز یک ریال وام از منابع بانکی به دلیل اینکه سودش را درست نمیداند، نگرفته است و با همین کمکهای مردمی توانسته است خدمات رایگان به افراد معلول ارائه دهد.
تا ۳ سال نخست این مرکز هیچ یارانهای از طرف دولت دریافت نکرد و تمام هزینهها توسط کمکهای مردمی بود؛ از سال ۸۵ تاکنون با توجه به تصویب و قانونی شدن کمکهای یارانهای، ۲۵ تا ۳۰ درصد هزینههای مؤسسه از طریق یارانه تأمین شده است و مابقی هزینهها تماماً از طریق فعالیتهای درآمدزایی این مؤسسه و حمایتهای دائمی مردم در حال تأمین است.
* فارس: این مؤسسه با چه هدفی آغاز به کار کرد؟
* آتشک: علی سلطانزاده مؤسس این مؤسسه است که حدود ۲۰ سال پیش و قبل از راهاندازی این مؤسسه، کار خود را در زیرزمینی با نیت خدمترسانی به معلولان جنگ تحمیلی با ۳ نفر جانباز آغاز کرد؛ در آن زمان هنوز بنیاد جانبازان شکل نگرفته بود و اکثر این افراد در کنج خانه مانده و منزوی شده بودند.
سلطانزاده به آنها سیمپیچی یاد داد که بعدها یکی از همین سه نفر جانباز کارخانه تهیه و تولید موتورهای برقی راهاندازی کرد و از طریق مهارتی که از گذشته در کنار سلطانزاده به دست آورده بود، توانست این کار را انجام دهد؛ رفته رفته این کار گسترش پیدا میکند و بعدها بحث معلولان مطرح میشود و سلطانزاده به همراه دوستان دیگر خود به این فکر میافتند که سازمانی را تحت عنوان سازمان مردم نهاد تشکیل دهند.
بسیاری از کشورها هماکنون بخش عمدهای از خدمات اجتماعی را به مراکز مردم نهاد میسپارند چرا که این مؤسسات انگیزه بالایی دارند و از طرفی هزینههای مراکز غیر دولتی بسیار کمتر است همچنین بحث اعتقادات قرآنی نیز در این امر دخیل است.
در قرآن آمده است “اگر از درد دیگران مطلع نباشید و تنها به فکر خود باشید، مسلمان نیستید ” و بر مبنای همین دستورات قرآنی، گروهی تصمیم میگیرند که فعالیت خیرخواهانه انجام دهند منتها نه به شیوهای که بخواهند پول بدهند؛ مصداق این ضربالمثل که گفته میشود “به جای ماهی دادن، ماهیگیری را یاد دهید “؛ برای همین تلاش شد تا این مرکز کار و مهارت را به افراد معلول آموزش دهد و با یاد دادن مهارت به معلولان جسمی و حرکتی که اکثریت آنها، مشکلات اقتصادی نیز دارند، بتواند آنها را تبدیل به افرادی مستقل و با عزت کند؛ موارد اشاره شده مبنای عقیدتی تشکیل این کار نیکوکارانه بود و هماکنون این گروه ۹ نفره که عضو هیئت امنای مؤسسه هستند، از پزشکان و مهندسان خوشنام تهران به شمار میآیند.
* فارس: این مؤسسه چگونه امید را در رگهای افراد معلول جسمی ـ حرکتی و حسی جاری میکند؟
* آتشک: در روانشناسی فرایندی تحت عناوین جمعدرمانی، خانوادهدرمانی و گروه درمانی وجود دارد؛ وقتی فرد مشکل خاصی دارد پیش خود فکر میکند تنها خودش است که این مشکل را در دنیا دارد؛ بنابراین افراد معلول با حضور در چنین مؤسساتی و با نگاه کردن به افراد دیگر توان جدیدی را در خود احساس میکنند؛ به عنوان مثال دیدن فردی که دو پا ندارد، خانواده ندارد و حتی یک بیماری خاص هم دارد و با این حال با امید زندگی میکند، میتواند حس امیدواری را در زندگی این دسته از افراد به وجود آورد.
کنار هم بودن کمک میکند تا استعدادهای درونی این افراد کشف شود؛ در این مؤسسه افراد بسیاری ناامیدانه ورود داشتند اما هماکنون با اعتماد به نفس زندگی میکنند؛ خیلی از آنها تحصیلات دانشگاهی را کسب کردهاند، ازدواج کردهاند و صاحب فرزند شدند و هماکنون مؤسسه رعد الغدیر ۲۷ نوه دارد بنابراین میتوان گفت اگر زمینه و بستر فراهم باشد، بسیاری از این افراد به جای اینکه کنج خانه بمانند و روزهای خود را با نومیدی یکی پس از دیگری سپری کنند، با حضور در این مراکز به زندگی لبخند زده و در مسیر رشد قرار میگیرند.
* فارس: کمی هم درباره حضور خودتان در این مؤسسه بگویید؟
* آتشک: همسرم به عنوان مدیر در مؤسسه نیکوکاری رعدالغدیر مشغول به کار بود و به دلیل اینکه فرزندم تازه به دنیا آمده بود، نیاز بود که همسرم مدتی را در کنارش بماند و به همین خاطر به جای او مدیر شدم؛ هفتههای نخست با دیدن معلولان شدیداً متأثر شده بودم به طوری که نمیتوانستم غذا بخورم و در واقع به این کار علاقه هم نداشتم؛ یکی دو هفته را به همین وضع تحمل کردم؛ به هر طریق ممکن که بود، زمان سپری شد اما انگار خواست خدا بود که در این مسیر قرار بگیرم؛ کم کم دیدم که این افراد به غیر از اینکه یک محدودیت جسمی دارند، هیچ تفاوت دیگری با افراد سالم ندارند و چه بسا در برخی از مسائل از افراد سالم توانمندتر هستند.
آنها به انسان درس بردباری در مقابل مشکلات روزمره زندگی را میدهند چرا که یک وقت انسان به دلیل یک محرومیت کوچک در زندگی دچار مشکل میشود اما وقتی فردی را میبینیم که سالها بر روی ویلچر نشسته است اما باز میخندد، احساس قدرت مضاعف در ما بهوجود میآید؛ بدون اغراق باید بگویم که هماکنون فوقالعاده به این کار عشق میورزم چرا که اگر انسان علاقه و عشق در این کار نداشته باشد، نمیتواند به راحتی به آن ادامه دهد و زود خسته میشود.
* فارس: نگاه جامعه به این افراد چگونه است؟ آیا جامعه متوجه توانمندیهای این افراد است؟
* آتشک: نگاه جامعه بستگی به چند عامل دارد که مناسبسازی شهر یکی از آن موارد است یعنی اگر فرد معلول بتواند بدون مشکل در شهر تردد کند به راحتی توانمندیهایش دیده میشود و تفاوت او با دیگر افراد جامعه کمتر احساس میشود؛ عامل دیگر بها دادن به این افراد و به کار واداشتن آنها در اجتماع است به طور مثال در مؤسسه رعد الغدیر ۱۵ نفر هستند که کار اداری انجام میدهند؛ منشی من که از دو پا معلول است و به سختی با عصا راه میرود، هر روز از اسلامشهر به سر کار میآید و بسیار در کار خود توانمند و موفق است بنابراین وقتی توانمندیهای او را میبینم، دیگر ضعفی در او احساس نمیکنم.
بسیاری از این افراد استعدادهای درخشانی دارند به عنوان مثال فردی در مؤسسه ما مشغول است که ۳ اختراع جهانی دارد بنابراین وقتی بستر لازم در جامعه برای این افراد فراهم باشد، خواه نا خواه نگاه ترحمآمیز مردم عوض میشود و کم کم همه افراد توانمندی معلولان را احساس میکنند؛ از طرفی رسانهها مانند صدا و سیما و مراکز فرهنگساز و مؤثر در افکار عمومی مانند خبرگزاریها میتوانند در معرفی این افراد نقش بسزایی داشته باشند.
به عنوان مثال یکی از این افراد به دلیل مشکلی که با آن مواجه بود، فیلم مستندی را ساخت که از شبکه ۴ پخش شد و در این فیلم قسمتی از زندگی خود را به تصویر کشید؛ او در یک روز بارانی حدود نیم ساعت زیر باران منتظر شد تا ماشینی او را سوار کند اما هیچ کس او را سوار نمیکرد چرا که مردم فکر میکردند او فردی دیوانه است و ممکن است به آنها آسیب برساند؛ این فیلم بسیار تأثیرگذار بود اما باید تهیه اینگونه فیلمها در صدا و سیما بیشتر شود.
* فارس: از دولت و مسئولان چه انتظاری دارید؟
* آتشک: درخواست ما از دولت این است که بسترهای لازم را برای این افراد فراهم کند و از آنها حمایت لازم را داشته باشد و مهمتر از همه به فکر اشتغال افراد معلول باشد؛ به هر حال معلولان از نظر بحث اشتغال نسبت به افراد سالمتر در درجه پایینتری قرار دارند بنابراین دولت باید در برطرف شدن این مشکل، فکر اساسی کند؛ تعداد زیادی معلول داریم که جویای کار هستند و حدود ۸۰ درصد از نابینایان، ۶۰ درصد از ناشنوایان و ۵۰ درصد از معلولان فاقد شغل هستند.
دولت برای تأمین مستمری این افراد و درمانهای مشاورهای آنها متحمل هزینههای بسیاری میشود که به جای این هزینهها میتواند آنها را مشغول به کار کند؛ به عنوان مثال دوخت البسه ارتش را به این افراد بدهد یا دوخت البسه بیمارستانهای تحت پوشش بهزیستی را به این معلولان بسپارد؛ طبعاً با این شیوه صرفهجویی در هزینههای دولت ایجاد میشود با این تفاوت که این افراد با کار کردن اعتماد به نفس بیشتری به دست میآورند؛ در مجموع انتظارمان این است که با کمک به اشتغال پایدار توانیابان، کار خیری صورت گیرد.
وقتی یک معلول مشغول به کار شود، مشکل ازدواجش حل شده و مشکلات روحی او نیز برطرف میشود؛ به عنوان مثال دختری به نام زینب ذوالفقاری تحت پوشش مؤسسه رعد الغدیر در کارگاه این مؤسسه مشغول به کار است؛ به گفته پزشکان او به علت بیماری پیشرونده “ام اس ” بیشتر از ۶ ماه زنده نمیماند اما بیش از ۲ سال است که به زندگی ادامه میدهد؛ بعضی اوقات به شوخی به او گفته میشود “تو هنوز زندهای؟ ” که در پاسخ به این پرسش باید گفت “کار و کار و کار ” تنها دلیل او برای زنده ماندن است؛ هماکنون او ازدواج کرده و صاحب یک فرزند دختر شده است.
* فارس: خانم فراهانی نظر شما در این زمینه چیست؟
* فراهانی: در خصوص نگاه جامعه به افراد معلول میخواهم، بگویم این افراد معلول نیستند بلکه نگرش ما معلول است؛ به عنوان مثال زینب ذوالفقاری که آقای آتشک به او اشاره کرد، آنقدر از اجتماع سرخورده شده بود که از رشته تغذیه در دانشگاه انصراف داد؛ رئیس دانشگاه با او همکاری نمیکرد و کلید آسانسور مخصوص جانبازان را به او نمیداد؛ وقتی به مؤسسه ما آمد، آنقدر افسرده بود که شاید تنها دغدغهاش این بود که در آینده تنها نماند به همین دلیل تصمیم گرفت تا هر چه زودتر ازدواج کند؛ پروژه خواستگاری او حدود ۶ سال طول کشید و پس از آن با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر است؛ زینب با حضور در مؤسسه روحیه خود را به دست آورد؛ به طوری که وقتی آسانسور مؤسسه خراب میشد، پابرهنه نردهها را میگرفت و ۱۶ـ ۱۷ پله را با سختی و کشان کشان و به گونهای که دستش را روی زمین میگذاشت، طی میکرد و به کارگاه میرسید؛ ببینید این انگیزه از کجا به کجا تغییر پیدا کرد! بنابراین اگر کمی توجه به او میشد، او میتوانست در رشته تحصیلی خود صاحب امتیاز شود.
بعضی مواقع افراد معلول به من میگویند “خانم، مردم از کنار ما که میگذرند، خدا را شکر میکنند و این مسئله ما را آزار میدهد “؛ در پاسخ به آنها میگویم که اشتباه میکنید چرا که شما رسالت دارید آن فرد را برای لحظهای متوجه خدا و نعمتهایی که در زندگی به او داده است، کنید.
* فارس: چگونه باید فرهنگ برخورد با افراد معلول در جامعه نهادینه شود؟
* فراهانی: افراد معلول باید تلاش کنند خود را تغییر دهند تا نگرش جامعه نیز نسبت به آنها تغییر پیدا کند؛ ما نیز سعی کردهایم بحثهایی را در قالب سازمان مردم نهاد الغدیر، از طریق توانمندسازی روحی، حرفهای و جسمی مطرح کنیم تا حضور این افراد در جامعه پررنگتر شود؛ نیازمند این هستیم تا با فرهنگسازی نقش این افراد را در جامعه به معرض تماشا بگذاریم خصوصاً در جنوب تهران که فقر فرهنگی بیداد میکند بنابراین برای نشان دادن توانمندیهای افراد معلول به جامعه، نیاز به فرهنگسازی بیشتری داریم و امروز با حضورمان در خبرگزاری فارس این فضای رسانهای را به دست آوردیم تا توانمندیهای این افراد را به جامعه انعکاس دهیم.
دغدغههای بسیاری در جامعه وجود دارد که رسانهها وظیفه اطلاعرسانی آن را دارند اما ما نیز از رسانهها انتظار داریم که این اقلیت معلول که شهروند دوم جامعه به حساب میآیند را با اطلاعرسانی، شهروند اول معرفی کنند؛ کشور ما در پارالمپیک بیشتر از المپیک مدال آورد بنابراین باید به این افراد بهای بیشتری داده شود؛ تقاضای ما از مسئولان این است که نگرش کلان خود را عوض کنند و به جای بها دادن به نالههای این افراد و “قرون قرون ” پول انداختن در جیب آنها، فکر بازتری برای آنها داشته باشند.
با این اقدامات، نگرشها در جامعه نسبت به این افراد عوض میشود که نقش مهم را در این زمینه رسانهها بر عهده دارند چرا که هماکنون آنقدر مطالب منتشر شده در خصوص معلولان کم است که وقتی به مقالهای برخورد میکنم، از آن مطلب تعداد زیادی کپی میگیرم و به جاهای مختلف فکس میکنم؛ هدف ما این است که فاکتورهای مثبت معلولان را کشف کنیم تا شفایی برای درهایشان باشد؛ از سوی دیگر تلاش میکنیم تا این افراد به جامعه ورود پیدا کنند و از طریق اطلاعرسانی، مخاطب و جامعه به چالش افتاده و نگرش دیگری نسبت به این افراد پیدا کنند؛ با این اقدام مفهوم دیگری از واقعیت در ذهن آنها شکل میگیرد و واژه معلول به “توانیاب ” تغییر مییابد و صنایع دستی معلول نیز از حقارت خارج میشود.
شاید بهتر باشد نگرش خود معلولان نیز تا حدودی تغییر یابد چرا که افراد سالم همیشه از منظر دیگری نگاه میکنند و گاهی در نگاهشان ترحم دیده میشود؛ من ترحم را رد نمیکنم بلکه این واژه بسیار قابل ستایش است و از واژه رحمان گرفته شده و به معنای بخشندگی است؛ اگر این ترحم را هم از انسانها بگیرند، آنها با یکدیگر مانند سنگ برخورد میکنند اما معلولان نیازمند ترحم آگاهانه هستند به عنوان مثال فردی از آلمان به مؤسسه ما آمد و همکاران ما برای کمک به او ویلچرش را گرفتند او خیلی از این برخورد ناراحت شد و گفت: مگر از شما تقاضای کمک کردم؟ در آلمان تا کسی از دیگری کمک نخواهد، افراد دیگر وارد حریم شخصی او نمیشوند ولی در اینجا اگر ببینند یک نفر کج راه میرود ۱۰ نفر زیر بغل او را میگیرند و طوری میشود که آن فرد دیگر حاضر به حضور در اجتماع نیست “.
* فارس: افراد معلول چگونه با مؤسسه شما آشنا میشوند؟
* فراهانی: آشنایی آنها با ما از طریق بهزیستی، مؤسسات مرتبط با معلولان، انجمن MS، مراکز کیلینیکی خاص که در زمینه فیزیوتراپی فعال هستند و از طریق تبلیغات در روزنامههایی که با ما همکاری میکنند همچنین از طریق برنامههای جمعی است که در قالب برنامههای فرهنگی مانند مراسم افطار یا جنگ شادی برگزار میکنیم؛ این مرکز محل نگهداری دائم افراد معلول جسمی ـ حرکتی و حسی نیست بلکه ۲ سال در خدمت آنها هستیم و در این مکان سفرهای پهن شده تا افراد معلول در این مدت بهرهای ببرند و خانوادههایشان متوجه تغییر در آنها شوند.
* فارس: روند فعالیت در مؤسسه نیکوکاری رعد الغدیر چگونه است؟
* فراهانی: افراد معلول با مراجعه به این مرکز تحت بررسیهای مختلف قرار میگیرند؛ مسئول توانبخشی به لحاظ جسمانی فرد را میسنجد؛ مسئول اشتغال به لحاظ اینکه فرد در آینده میتواند برونداد داشته باشد، او را ارزیابی میکند و افراد تحت مشاورههای اجتماعی و روحی قرار میگیرند؛ پس از آن بر حسب علاقه، افراد در ۲۰ رشته تحت آموزشهای گوناگون مانند صنایع دستی در زمینههای معرق چوب و کاشی، پتینهکاری، پیکر تراشی همچنین آموزش هنرهایی مانند روبان دوزی، خیاطی، نقاشی (طراحی سیاه قلم و آبرنگ) قرار میگیرند؛ هدف مهمی که این مرکز دارد، این است که این افراد پس از گذراندن دورههای خود در این مکان رها نشده و از توانمندیهای آنها استفاده شود.
* فارس: آیا سرویس رفت و آمد برای این افراد لحاظ شده است؟
* فراهانی: برای توانیابانی که تحت پوشش این مرکز هستند، یک سرویس ایاب و ذهاب از طریق شورای شهر اسلامشهر منظور شده است و سایر معلولانی که به ما معرفی میشوند، سرویس رفت و آمدشان توسط مراکز حمل و نقل معلولان انجام میشود؛ در راستای مددکاری و بحثهای حمایتی، مؤسسه به افرادی که توانمندی داشته اما هزینه رفت و آمد خود را ندارند هزینه آژانس پرداخت میکند و به ازای آن، از این افراد توقع ارائه تولیدات دارد.
* فارس: مؤسسه شما از چه سنی و چه میزان ظرفیت پذیرش دارد؟
* فراهانی: پذیرش افراد در گروه آموزشی ما از ۱۴ سال تا ۳۸ سال است و خدمات توانبخشی ما از بدو تولد بوده و تا هر سنی که امکان درمان و معالجه وجود داشته باشد، ادامه دارد؛ ظرفیت پذیرش این مؤسسه محدود است و تاکنون ۹۵۰ نفر به این مرکز مراجعه کرده و از خدمات آن بهرهمند شدهاند؛ ما دوست داریم دست تمام معلولان در منزل را بگیریم و به این مرکز بیاوریم و برای رسیدن به این آرزو تلاش میکنیم تا مراکزی دیگر راهاندازی شود و تقاضای ما از رسانهها این است که برای تحقق این امر ما را یاری رسانند.
معلولان تنها در تهران نیستند بلکه در تمام شهرها باید افراد خیرّی به فکر ایجاد چنین مراکزی باشند؛ در واقع بخشی از خدمات مؤسسه کمک به راهاندازی مراکزی مشابه در دیگر نقاط است؛ هماکنون سه مرکز با همکاری خیرین در شیراز، پاکدشت و کاشان راهاندازی شده است و ما تجربیات خود را به این مراکز انتقال میدهیم؛ از این طریق سعی کردیم تا فرهنگ نیکوکاری را گسترش دهیم؛ امیدواریم با گسترش این مراکز پنجره بسته امید دیگر معلولان در کشور باز شده و این افراد با کمک مراکز نیکوکاری، دولت، مسئولان و افراد جامعه بیش از همیشه خود و توانمندیهایشان را باور داشته باشند؛ به قول شاعر “چو بیمار از شفا سرمست گردد؛ طبیب از شادی او مست گردد؛ خدا شافی است اما افتخار است؛ طبیبی با خدا همدست گردد “.انتهای پیام/
منبع : خبرگزاری فارس
شماره : ۹۰۰۲۱۹۳۰۱۱
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]