[vc_row][vc_column][vc_column_text]
ترانه میلادی از ۸ سالگی در اثر بیماری راشیتیسم دچار معلولیت شد؛ معلولیت شدیدی که میتوانست او را از یک زندگی اجتماعی معمولی محروم کند اما او با باورها و پشتکارش نه تنها از این امتیاز محروم نشد؛ بلکه راهی یافت برای گذر از سختیها و دستیابی به امتیازهای دیگر و الگو شدن برای دیگرانی که ناامیدی پشت پنجره نگاهشان لانه کرده….
با او که عضو هیاتمدیره انجمن باور است و این روزها کتابی با نام «دنیای استثنایی من» چاپ کرده، گفتوگویی داشتهایم که میخوانید.
ایده نگارش کتاب «دنیای استثنایی من» از کجا به ذهنتان رسید؟
فرهنگسازی یکی از حوزههای اصلی فعالیت انجمن باور است و تولید محتوای رسانهای و محصولهای فرهنگی متناسب با نیازهای جامعه هم برای ما همیشه در اولویت بوده است. همه به این امر اذعان دارند که برای فرهنگسازی بهینه مناسبترین زمان سنین کودکی است؛ چرا که کودکان برخلاف ما با ذهنیتی باز، پذیرای یادگیری مفاهیم انسانی و اجتماعی هستند. شاید ما علاوه بر همیار پلیس به شهرداران و دولتمردان و سیاستگذاران کوچک هم نیاز داریم تا به ما یادآوری کنند کمربندهای ایمنی را در اتومبیل ببندیم، آشغال روی زمین نریزیم، در کنار پلهها سطح شیبدار بگذاریم، پارک و شهربازی و مدرسه را مناسبسازی کنیم، قانونی که مینویسیم اجرا کنیم، روی علامت پارک معلولان پارک نکنیم و به حقوق شهروندان دیگر احترام بگذاریم.
شما شخصیت اصلی داستانتان را که پسربچهای به اسم نیماست، خیلی واقعی تصویر کردهاید. شناختتان از دنیای استثنایی کودکان دارای معلولیت از کجا نشات گرفته؟
خب، من خودم با دنیای استثنایی و زیبای کودکان معلول آشنا هستم و دوست دارم کودکان دیگر هم با این دنیا آشنا بشوند. این ذهنیتهای اشتباه و باورهای غلط ما بزرگترهاست که بین دنیای یک کودک با کودک دیگر خط میکشد. رفتار شایسته با دیگرانی که با ما متفاوت هستند را از کودکی باید به فرزندانمان آموزش بدهیم. واقعیت این است که والدین کودکان معلول از نگاههای دلسوزانه و متعجبانه دیگران و عدم درک و همیاری با آنها در مراقبت و نگهداری از کودک معلولشان دچار آسیبهای زیادی میشوند.
رعایت حقوق کودکان دچار معلولیت در جامعه از جمله نکاتی است که در این کتاب داستانی به طور غیرمستقیم به آن زیاد اشاره کردهاید. چرا؟
در کتاب «کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت به زبان کودکانه» در همان ماده ۱ کنوانسیون گفته شده است که:«کودکان دارای معلولیت همان حقوق و آزادیهایی را دارند که همه کودکان باید از آنها بهرهمند شوند. وقتی کودکی در دیدن، یادگرفتن، راه رفتن یا شنیدن دچار مشکل میشود یا با موانعی روبهرو میشود که کودکان دیگر، آن مشکلها را ندارند؛ حقوق برابر، برای کودکان دارای معلولیت باید رعایت شود و ما باید رفتاری خوب و شایسته با این کودکان داشته باشیم.»و ماده ۸ همان کنوانسیون میگوید: «این اشتباه است که به کودکان دارای معلولیت، عنوان یا لقب خاصی بدهیم و با آنها رفتار نامناسب داشته باشیم. کودکان دارای معلولیت میتوانند کارهای عالی انجام دهند و مردم باید این را بدانند و آگاه شوند.» در راستای ارتقای فرهنگ جامعه و آموزش کودکان، برای برقراری ارتباط شایسته با دیگر افراد جامعه، در کتاب «دنیای استثنایی من» سعی شده تا دشواریها و تلاشهای کودکان معلول برای همسازی با جامعه به تصویر کشیده شود و به طور غیرمستقیم به دغدغهها و مشکلهای آنها اشاره شود.
با توجه به طرحی که انتخاب کردهاید، مخاطبان اصلی این اثر را چه کسانی میدانید؟
مخاطب واقعی این کتاب، کودکانیاند که معلولیت ندارند و والدینی که علاقهمند هستند با دنیای استثنایی کودکان بیشتر آشنا شوند و مربیان و آموزگارانی که تمایل دارند راه برقراری ارتباط صحیح با کودکان دارای ویژگیهای خاص را بیاموزند. کتاب «دنیای استثنایی من» با داستانی ساده و قابلفهم و همچنین تصویرسازی جذاب و سرگرمکننده برای کودکان که توسط خانم الهام شعبانی اجرا شده، هدیه انجمن باور است به قهرمانان کوچکی که از معلولیت رنج میبرند.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]