در یکی از روزهای سرد اسفند ماه سال ۶۷ به این دنیا پا گذاشت، از همان ابتدا با معلولیت فلج مغزی(cp) متولد شد ولی خانواده اش تا مدتها از مشکل او بی اطلاع بودند، تا اینکه با شروع دوران کودکی اش خانواده او متوجه شدند که او قادر به راه رفتن مثل سایر بچه ها نیست.
همین موقع بود که کاردرمانی و آب درمانی و فیزوتراپی را برایش شروع کردند و هر کاری که از دستشان بر می آمد برای بهبودی و جلوگیری از شدت گرفتن معلولیتش انجام دادند. ولی ادامه تامین هزینه های بالای کاردرمانی و آب درمانی برای خانواده اش میسر نشد و همین باعث شد که روند درمان و توانبخشی او در سن ۱۲ سالگی متوقف شود.
مهدی فاطمی جوان برومند، مستعد و خوش اخلاقی است که پنج سال قبل از طریق معرفی یکی از اقوامش با موسسه رعدالغدیر آشنا می شود. او که اینک در حال تکمیل دوره های حرفه ایِ صنایع دستی و هنری در رعد الغدیر می باشد می گوید : قبل از اینکه وارد رعدالغدیر شوم دچار انزوا و سرخوردگی بودم چون فکر می کردم در این جامعه؛ هیچ امکانی ای برای حضور من و همنوعانم مهیا نیست.
او که به دلیل محدودیت ها و محرومیت های اجتماع خود از ادامه تحصیل بازمانده است می گوید: مدارس عادی به دلیل معلولیت جسمی از ثبت نامم ممانعت کردند و به ناچار و علیرغم میل درونی ام در مدرسه استثنایی درس خواندم و توانستم دیپلم فنی حرفه ای خود را در رشته معرق بگیرم.
مهدی با حمایت خانواده در سن بیست سالگی ازدواج کرد، همسر او تندرست است و از همان ابتدا که مهدی را ملاقات کرده متوجه زیبایی های درونی او شد و نه تنها راضی ، حتی مشتاق به این ازدواج شد. حالا بتول همراه و یار همیشگی مهدی است و مهدی هم در حد توان در کارهای خانه کمک حال و حامی بتول.
خودش می گوید: چیزی که بیش از هر چیز او را آزار می داد، نگاه های ترحم آور افرادی بود که از کنار او عبور می کردند و با گفتن جملاتی مثل “خدا شفا بده”، “خدارو شکر” و … آواری از اندوه و سرخوردگی بر سر او خراب می کردند. اما حالا پس از گذشت قریب پنج سال؛ نه تنها در رعد الغدیر مهارتهای حرفه ای کاربردی را دریافت کرده و به توانمندی های درونی خود پی برده و عزت نفس آسیب دیده خود را احیا کرده، بلکه حتی همسرش هم در زمینه اشتغال، او را همراهی می کند و به کمک هم از آنچه که مهدی از آموزش های رعد الغدیر فرا گرفته، به تولید و خلق آثار هنری می پردازند.
از بین رشته های هنری آموزش دیده، مهدی و همسرش در رشته های شبه قالی و خراش روی فلز به مهارت بی نظیری دست پیدا کرده اند و با تولید انواع قالیچه، شبه فرش اتاق کودک، سجاده و … توانسته اند بازار خوبی برای خوشان دست و پا کنند و سفارش ها یکی پس از دیگری صدای زنگ گوشی او را به صدا در می آورند.
حالا مهدی و بتول ۱۰ سال است که با هم زندگی می کنند و پابه پای هم، رج به رج گره می زنند و فرش خوشبختی آنها روز به روز قد می کشد و از دار موفقیت بالا می رود.