[vc_row][vc_column][vc_column_text]
خانم صحراگرد چند وقت است در رعد الغدیر کار میکنید؟
: حدود یک سال ونیم.
– مربی چه آموزشهایی هستید؟
: نقاشی روی سفال و چوب، سوخت چوب، نقطه کوبی.
– قبلا هم با توانیابان کار کرده بودید؟
: نه، بار اولم بود.
– سخت نبود؟
: نه، از بیرون به نظر سخت میآمد اما وقتی وارد کار شدم، شور و اشتیاق این بچهها به من هم توان داد. خیلی زود توانستم با همهشان ارتباط بگیرم. حالا اینقدر دوستشان دارم که با وجود راه دور، خودم هم دوست دارم همیشه اینجا باشم.
– تفاوت کار کردن با توانیابان با باقی هنرجوها در چیست؟
: باید برایشان بیشتر وقت گذاشت، برای تکتکشان. روی کارشان تا آخر نظارت کرد. این نیست که بگوییم خب یاد گرفت و باقیاش را خودش انجام میدهد. نه، باید مرحله به مرحله با آنها پیش برویم. پا به پایشان تا پایان کار حرکت کنیم.
– روند تشخیص توانایی هنرجوهای توانیاب چگونه است و چطور تشخیص میدهید توانایی چه کارهایی را دارند؟
: بچهها اینجا کار درمانی میروند و درصد تواناییهایشان مشخص میشود. مثلا اینکه قدرت دیدشان در چه حد است و یا تا حدودی میتوانند کارهای ظریف را انجام دهند. مثلا برای معرق باید دستشان توان اره کردن داشته باشد، بعضی بازو درد میگیرند بابت فشار اره، بعد از کار زده میشوند. ما باید این را تشخیص بدهیم و کار مناسب را به آنها پیشنهاد کنیم تا اشتیاق لازم را برای کار داشته باشند. علاوه بر این مربیهای توانیابان موظف هستند که هنرجو را تا پایان و نتیجه همراهی کنند و به او انرژی بدهند. چون آنها فقط برای سرگرمی اینجا نمیآیند. آنها میخواهند از این طریق به استقلال مالی برسند. پس باید تا آخر کار آنها را با تشویق هدایت کرد.
– برای این تشویق و موثر بودن آموزش چه ایدهای را پیاده کردهاید؟
: سعی میکنم یادشان دهم که کارهای مختلف را با هم ترکیب کنند. خلاقیتشان را به کار میاندازم تا هنرهایی که آموختهاند یک اثر تلفیقی تولید کنند تا هم جدید و جذاب باشد و هم برای خودشان متنوع و هم برای فروش خاص. در طول کلاس هم دعوتشان میکنم که به هم انرژی بدهند. مثلا خاطرات خوب و شاد برای هم تعریف کنند. میگویم غم و غصه همیشه هست، یادآوری و بازگوییاش تنها تحملش را سخت میکند، از خوبیها برای هم بگوییم. همین باعث میشود کلاس شادتر میشود و جو دوستانهتر.
-فکر میکنی تا کی در رعد الغدیر میمانی؟
: آنقدر ماندن کنار این بچهها را دوست دارم، آنقدر انرژی خوب از آنها میگیرم، آنقدر مهربان هستند و تکتک برایم عزیز هستند، اگر بتوانم تا آخر عمرم کنارشان میمانم. از وقتی با بچههای توانیاب کار میکنم، انگار دعای آنها بدرقه زندگیام بوده، خیلی مشکلاتم حل شده است. برکت حضورشان را در همه لحظههای زندگیام حس میکنم. کار کردن کنارشان نوعی عشق است. من عاشق کارم در این موسسه هستم.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]